اولین جملاتی که بعد از تماشای پارک جنگلی سراوان به ذهنم سرازیر شدند همین چند کلمه از ترانه خانه سبز بود. تا حالا در نقاشیهای دوران کودکی، خورشید را آبی، درخت را صورتی یا کوه را بنفش کشیدهاید؟ احتمالا بزرگترها با عینکهایی به چشم، برای اصلاح این رنگها به شما مشاوره دادهاند. اما الان زمان رسیدن به رویای تغییر رنگها است. حالا نه اینکه در سراوان خورشید آبی باشد یا درخت صورتی، اما تا نفس در ریههایتان میوزد، همهچیز سبز است و سبز است و سبز…
اصلا اگر نظر مرا بخواهید خدا خودش طرفدار سبک سورئال بوده و به زیبایی هرچه تمامتر آن را در بهشت سراوان نشان دادهاست. سفر به پارک جنگلی سراوان را نه فقط به عاشقان طبیعت، که به علاقهمندان به نقاشی، طرفداران باب راس فقید با آن بوم نقاشی خاطرهانگیزش و حتی به آنهایی که در هیچ باغی نیستند و اتفاقی اینجا آمدهاند، پیشنهاد میکنم.
خلاصه که امروز را با من و مجله گردشگری علیبابا همراه باشید تا همگی دور هم در پارک جنگلی سراوان نفسی تازه کنیم و در لذت تماشای این جنگل گیلانی با هم شریک شویم.
مسیر دسترسی به پارک جنگلی سراوان چطور است؟
بهترین زمان سفر به پارک جنگلی سراوان چه وقت است؟
جنگل باید سراوان باشد
جنگلهای سراوان نزدیک ۵ هزار هکتار وسعت و تا دلتان بخواهد قدمت دارند. یعنی فقط کمی از کشور کرواسی کوچکتر هستند، کمتر از ۱۰۰۰ هکتار! از این همه، در سال ۷۰، قطعهای با طول ۷ هزارو۶۰۰ و عرض ۲ کیلومتر برای تبدیل به پارک جنگلی، از بافت جنگل جدا شدهاست. البته جدا نه به معنای تخریب یا تغییر بافت جنگل، بلکه فقط کارهای لازم برای تامین امنیت گردشگران و رفاهشان انجام شدهاست.
جنگل سراوان علاوهبر روی زیبای خودش و پارک خیلی محبوبی که دارد، جاذبههای دیگری را در دوروبرش جا دادهاست. مثلا در فاصله ۱۷کیلومتری پارک سراوان، به روستایی به همین نام میرسید. این روستا با شالیزارهای، طبیعت سبز و رودخانههایش، بهتنهایی یک جاذبه گردشگری کامل به حساب میآید. در جنوب روستا، کاروانسرای شاه عباسی با تاریخی قدیمیتر از ۵۰۰ سال، هنوز پابرجا ایستاده است.
کهنه و اصیل، مثل سراوان
پارک جنگلی سراوان از آن جاهای دیدنی رشت است که از نظر زیبایی و جذابیت دستکمی از جاذبههای دیگر شمال کشور مثل دریایش ندارد. با این تفاوت که هرچه دریا تا بیکران، آبی است، سراوان از اول تا آخرش خیلی سبز است. جنگل سراوان یکی از جنگلهای قدیمی ایران است که خدا را شکر پای ساختوساز و آتشسوزیهای طبیعی و غیرطبیعی هنوز در آن باز نشده است.
مسیر دسترسی به پارک جنگلی سراوان خیلی سرراست و راحت است. اگر از رشت حرکت کنید. در جاده رشت، بعد از حدود نیم ساعت رانندگی یعنی ۱۷ کیلومتر بعد از شروع مسیر، به ورودی فاز دوم پارک میرسید. گفتم فاز دوم شاید مثل من فکر کنید در دیگر از فاز دیگری وجود دارد. ولی خودتان را به زحمت نیاندازید. همین یک در و همین یک پارک جنگلی سراوان در این اطراف دیدهمیشود.
همخوانههای سراوان
جنگل سراوان از آن جاهای دیدنی رشت است که جای پایش میان جاذبههای گیلان تازه نیست. ما نبودیم، سازمان میراث فرهنگی نبود، هرچه که امروزه درباره گردشگری هست هم نبود ولی جنگل سراوان بود. پس در پارک جنگلی سراوان انتظار تماشای ساکنان خیلی قدیمی را داشته باشید. درختانی که خدا میداند چند سال است نفس میکشند و نفس جنگل را تازه میکنند.
بعضی از درختان و گونههای گیاهی را انسانها خودشان در قسمت پارک جنگل کاشتهاند. اینها انواع درختان کاج و سرو هستند که کمکم به جمع گل و گیاههای طبیعی اضافه شدند. کاج سیلوستریس، کاج تدا، سرو نقرهای و زربین همگی محصول کاشت دستی است. نمیدانم چرا اینها را به اکوسیستم طبیعت وارد کردهاند ولی شاید برای این که قسمت پارک را از بقیه جنگل جدا کنند.
اما درختان بومی پارک جنگلی سراوان چیزی از تنوع کم ندارند. اصلا یکی از دلایلی که سراوان را سرآمد پارکهای جنگلی ایران میکند، گونههای گیاهی متنوعی است که نظیرشان حتی در دنیا کم پیدا میشود. اگر اهل طبیعت و کمی آشنا به گیاه و درخت باشید، درختان بیدمشک، سفید پت، اوجا، آلوچه جنگلی، توسکا، انجیلی، بید، ممرز و بلوط را در گوشهوکنار جنگل تشخیص میدهید.
شما را نمیدانم اما من جغد را اولینبار در موزه حیات وحش دارآباد دیدم. برای همین تماشای جغد جنگلی، بدون حفاظ و میله، برای من، هم ترسناک و هم هیجانانگیز است. جنگل سراوان از این حیوانات کم ندارد. دارکوب، قرقاول و کبک، همسایه دیواربهدیوار جغد جنگلی هستند.
اگر مثل من تا حالا راسو و حتی خرگوش و سنجاب را از نزدیک ندیدهاید، شانستان را در پارک جنگلی سراوان امتحان کنید. خزندهها و حشرات هم که مهمان همیشگی شمالیها هستند و طبیعتا با جنگل خانهزادند.
اولین بار، اولین حسوحال
شاید عادت کردهایم در هرجایی که آدمها پا میگذارند با زباله و خرابیهای زیاد روبهرو شویم. اما اینبار واقعا فرق میکند. همین که از ورودی پارک جنگلی سراوان بگذرید به خودتان میآیید و میبینید یک کیسه زباله در دستتان است. از آن کارهای زیبایی که حال آدم را خوب میکند. به هر گردشگر یک کیسه زباله میدهند تا نه دربهدر دنبال سطل باشد و نه خیال رها کردن پسماندهها وسط جنگل به سرش بزند.
همین حسوحال خوب را نگهدارید تا وارد پارک جنگلی سراوان شوید. به نظرم اولین برخورد، ماندگارترین است. هر حسی که آن لحظه دارید، تا همیشه در حافظهتان ثبت میشود. چیزی که احتمالا برای خیلی از آدمها ماندگار شده، زیبایی انکارنشدنی سراوان است.
همه آن سرسبزی که از یک جنگل انتظار دارید را کنار آرامش و صدای پرندهها بنشانید. حالا نور کمرمق آفتاب و تمیزی هوا و زمین را هم به آن اضافه کنید. باور کنید این تصویر حتی از قاب نقاشی باب راس هم آرامشبخشتر است.
اگر صبح زود پا به پارک جنگلی سراوان بگذارید و البته کمی خوششانس باشید، هوای مهآلود و گرگومیش جنگل نصیتان میشود. کلا هوای پارک سراوان از مناطق اطرافش خنکتر است. بهار و تابستان دلچسبی دارد که در آن بدون نگرانی از رطوبت زیاد شمال، میتوانید از آبوهوای عالی سراوان لذت ببرید.
پارک جنگلی سراوان بزرگ است و از آن مهمتر آن که فقط بخش کوچکی از جنگل پهناور سراوان را تشکیل میدهد. بنابراین شاید کمی نگران دورازدسترس بودن، پرت بودن یا در یک کلام ناامن بودن پارک باشید. اما این دغدغه منطقی شما با دیدن ایستگاه پلیسی که فقط ۱۰۰ متر تا منطقه پارک جنگلی فاصله دارد، رفع میشود.
البته که احتیاط شرط عقل است. یعنی با این حال باز هم خیلی دور نشوید، تنهایی به دل جنگل نزنید و خلاصه مراقب باشید. ولی بیش از حد نگران نباشید چون محیط پارک امن است.
چرا عاشق پارک سراوان میشوید؟
اصلا شک نکنید که عاشقش میشوید. ولی چرا؟ اگر نظر من را بخواهید میگویم چون پارک جنگلی سراوان، خیلی خوب با انسانها ارتباط میگیرد. یعنی هر چیزی که در دلش قرار گرفته، همه باب طبع و سلیقه آدمها است. زیبایی همه اجزایش را میتوان لمس کرد. از حیوانات گوناگون و درختهای باثمر و بیثمرش تا رودخانههای پرسروصدایش، همگی به دل آدم مینشیند.
اگر کمی ذوق طبیعتگردی و عکاسی داشته باشید، دریاچه سراوان این ذوق شما را صدبرابر میکند. فرقی هم ندارد در چه فصلی مهمان پارک جنگلی سراوان هستید. چون همیشه شاهکاری از رنگ و نقشهای زنده در قلب دریاچه سراوان و بقیه قسمتهای جنگل منعکس شدهاست. اصلا رنگ هر فصل را میتوانید بی هیچ کموکاستی در سراوان تماشا کنید.
دریاچه باید سبز باشد!
اگر طی اتفاقی نادر، هیچکدام از دیدنیهای پارک جنگلی سراوان شما را به هیجان نیاورد، کارت برنده پارک را برایتان رو میکنم. مرداب سراوان یا دریاچه سراوان از جاهای دیدنی و فراموشنشدنی رشت است. فرقی ندارد مرداب بگویید یا دریاچه چون رنگولعابش شبیه هیچکدام نیست. برای من قشنگترین مردابی بوده که میتوانستم تصورش را بکنم. خلاصه که شاهبیت غزل سراوان، دریاچه سراوان است.
مرداب سراوان خیلی از ورودی پارک دور نیست. همین که از در فاز دوی پارک رد شدید، به سمت چپ بپیچید. کمی جلوتر، چمنزاری سبز را میبینید که به دل جنگل راه دارد. شک به دلتان نیاندازید چون هم مسیر درست است و هم به نقطه درستی خیره شدهاید. این مسیر سبز چیزی جز دریاچه سراوان نیست. پس به بوم نقاشی طبیعت خوش آمدید!
درختان اطراف دریاچه نوعی آفت دارند که همراه خزهها، روی دریاچه را میپوشانند. علاوهبر زیبایی خود مرداب سراوان، اطرافش هم پر از درختهای خیلی بلند و سبز است که زیبایی این قسمت از پارک را بیشتر میکند. یعنی اگر تنه همین درختان و اسکله چوبی کنار دریاچه نبود، رنگ سبز تا بینهایت در این قاب ادامه داشت.
سیاه و سفید، در کنار هم
کمی آنطرفتر از دریاچه سراوان، صدای جوشوخروش دو رودخانه گوشهایتان را پر میکند. جایی خوانده بودم که اصلا دلیل حیات مرداب سراوان یکی از همین رودها است. سفیدرود و سیاهرود، دو رودخانه معروف سراوان هستند که در بخش شرقی پارک سروکلهشان پیدا میشود.
تا گردش ما به شب نرسیده بگویم که برای اتراق و استراحت، کناره این دو رود، خیلی موردتوجه مسافران است. اگر در زمان شلوغی به پارک جنگلی سراوان رفتهاید، حتما قبل از گشتوگذار، در گوشهوکنار سفیدرود یا سیاهرود جا بگیرید. چراکه تعداد زیادی از سفرههای پیکنیک و بساط دورهمیهای خانوادگی در همین قسمت پهن میشود.
بدو، بزن، در آغوش جنگل فرار کن
من از آن گردشگرانی هستم که خیلی زود مسحور دیدنیهای طبیعی میشوم. آنقدر که دیگر بقیه تفریحات به دلم نمینشیند. ولی از آنجایی که خیلی از شما اینطور نیستید، برویم تا شما را با سرگرمیهای مختلف پارک جنگلی سراوان آشنا کنم. این شما و این باشگاه پینتبال جنگلی گیل!
شرایط و امکانات
اولین زمین پینتبالی که در جنگل ساخته شده باشگاه پینتبال پارک جنگلی سراوان است. زمینی تقریبا ۲۳۰۰ مترمربعی از جنگل را به این ورزش اختصاص دادهاند. حالا این که تعقیبوگریز با گلولههای رنگی بین درختان سربهفلک، چقدر لذت دارد را باتجربههای این کار باید بگویند. ولی یادتان باشد باید به صورت تلفنی و از قبل، روز ورودتان را رزرو کنید.
سن مجاز ورود به این باشگاه هم بالای ۱۰ سال است. گروههایتان هم باید بین ۸ تا ۱۶ نفر باشد. دستکش و کلاه، لباس مخصوص، ماسک، گردنپوش، کلاه ویژه برای بانوان و… ازجمله تجهیزاتی است که خود باشگاه به شما میدهد.
درواقع بهنظر نمیرسد قسمت هیجانانگیز پینتبال در پارک سراوان، فقط مربوط به محیط جنگلی و طبیعت وحشی باشد. بلکه نورپردازی زمین پینتبال در شب و امکان گشتوگذار در تاریکی جنگل است که آدرنالین شما را خیلی بالا میبرد. سکوت جنگل و آرامش همه حیواناتی که نامشان را بردیم کمی مختل میشود ولی فکر کنم به تجربهاش میارزد.
برای عاشقان شکار و هفتتیرکشی
شاید شما هم در گروه شکارچیان قهار پرنده و خزنده و دونده و خلاصه همهجور حیوان بیزبان باشید. اگر اینطور است احتمالا با شنیدن اسم کبک و قراول، ناخودآگاه برای شکار در سراوان، وسوسه شدهاید. اما این هیجان را همین جا نگهدارید تا شما را برای تخلیه این حس وسوسهانگیز به جایی ببرم.
باشگاه تیراندازی پارک جنگلی سراوان، یک مکان حفاظتشده است که قطعا لذت شکار را ندارد. ولی انگار تدبیر خوبی برای سرگرم شدن طرفداران تیراندازی است. خلاصه که اگر پینتبال به اندازه کافی حالتان را سرجایش نیاورده، سری به این باشگاه تیراندازی بزنید.
موزه یا واقعیتنما؟
چه اهل بازدید از موزه باشید چه نباشید، تضمین میکنم از موزه میراث روستایی گیلان خوشتان بیاید. این موزه اولین اکوموزه ایران است که در فضای روبازی از پارک جنگلی سراوان قرار دارد. حدود ۲۶۰ هکتار زمین برای برپایی موزه میراث روستایی استفاده شده که ابعادش با مساحت هرچه که میشناسم قابل مقایسه نیست. به همین دلیل پیشنهاد میکنم برای تصور اندازه این موزه به دانستههای شخصیتان رجوع کنید.
فکر بکر بزرگ
جرقه ساختن اکوموزهای با موضوع زندگی روستایی در گیلان اولینبار بعد از زلزله رودبار در فکر دکتر محمود طالقانی زده شد. روند مطالعات، تصمیمگیری برای محل برپایی موزه و احتمالا خیلی دلائل دیگر که من از آنها بیخبرم، کار ساخت موزه را تا سال ۸۳ عقب انداخت. ولی درنهایت شاهکار موزه میراث روستایی با خانههای واقعی که از مناطق مختلف گیلان به اینجا آورده شدند، ساخته شد.
اکوموزه چه فرقی با موزه دارد؟
اصولا اکوموزهها بخشی از زمینهای یک منطقه هستند که بافت ساختمانها، اکوسیستم، فرهنگ و هرچیزی که مربوط به آن منطقه باشد، را در آن جمع میکنند. یک یادآوری کوچک از تاریخ و اصالت آن ناحیه که گردشگران را با سبک زندگی، آداب و رسوم و واقعیتهای زندگی در آن ناحیه روبهرو میکند. همانطور که احتمالا خودتان هم فهمیدید، این موزه با موزههای عادی فرق زیادی دارد. مهمترینش هم این است که شبیه یک ماکتی از زندگی واقعی، قابل لمس و تجربه بوده و از مردمان بومی خودش جدا نیافتاده است.
چه چیزی انتظارتان را میکشد؟
با شروع بازدید از موزه میراث روستایی، وارد سرزمین دیگری میشوید. روستایی بزرگ که در آن خانههای بومی مربوط به بخشهای مختلف گیلان را میبینید. این خانهها را همانطور از محلشان برداشته و به این روستا آوردهاند. من هم اول تعجب کردم ولی کاملا درست است. خانههای مسکونی که از ۷ روستای مختلف گیلان جمعآوری شدهاند. مثل خانه حاجتپور از روستای ایسبی یا خانه موسیزاده از روستای گیلانده تالش.
بعضی خانههای این روستا قدمت زیادی دارند. مثلا یکی از قدیمیترین خانهها، تقریبا ۱۰۰ سال پیش ساخته شده و حالا از جاهای دیدنی رشت به حساب میآید. طبق آخرین اطلاعاتی که دارم تا همین حالا ۳۵ خانه از این مجموعه وارد فهرست آثار ملی شدهاند. خانههای موزه در رده سنی بین ۶۵ تا ۱۸۰ سال قرار دارند و بخشهای مختلف زندگی روستای محل خودشان مثل سبک زندگی و صنایع دستی آن منطقه را نشان میدهند.
فقط تماشا کافی نیست
گفتیم و گفتیم ولی تعریف خشکوخالی آدم را راضی نمیکند. به قول آندره ژید: «برای من خواندن این که شنهای ساحل نرم است کافی نیست، میخواهم پاهای برهنهام آن را حس کند.» حالا من هم راه حلی برای درک بهتر همه آنچه از پارک جنگلی سراوان برایتان گفتم، به نظرم میرسد. بیایید کمی بیشتر در دل این تابلوی نقاشی فرو برویم. اگر بخواهیم از هرچه که دیدیم لذت بیشتری ببریم چارهای بهجز تجربه آنها نداریم. پس میرویم تا با پای برهنه، همه دیدنیهای پارک سراوان را لمس کنیم.
دل را به مرداب بزنید!
مثلا همین مرداب سراوان که این همه تعریفش را کردم. چرا یک بار امتحانش نکنید؟ دو یا سه تا قایق پدالی شبیه قو کنار همان اسکله چوبی که گفته بودم، پهلوگرفتهاند. یعنی اگر کسی کرایه نکرده باشد، احتمالا آن گوشه و کنار پیدا میشوند. میتوانید قایق را کرایه کنید و قلب سبز دریاچه سراوان را بشکافید.
مسیر زیبای مرداب به سمت جنگل، آنقدر حال آدم را خوب میکند که دلش برای برگشتن تنگ نمیشود. شبیه آلیس در سرزمین عجایب، هرچه بیشتر پدال میزنید، جادوی مرداب بیشتر شما را در خودش غرق میکند. تکی یا چند نفره، صبح یا عصر، پاییز یا بهار، فرقی ندارد، قایقسواری در دریاچه سراوان همهجوره خوش میگذرد.
موتور اینجا، آنجا، همه جا
به هر جاذبهای در ایران که سرمیزنم بالاخره ردی از موتور پیدا میکنم. انگار موتورسواری پای ثابت همه تفریحات ما ایرانیها است. پارک جنگلی سراوان هم از این نصیب، بیبهره نماندهاست و مکانی برای کرایه موتور چهارچرخ دارد.
ولی از حق نگذریم موتورسواری در آبوهوای دلچسب سراوان و میان پیچوخمهای جنگل، خیلی بیشتر از حد انتظار به آدم میچسبد. یعنی کل تفریحات انسانساز پارک یک طرف است و حالوهوای موتورسواری در جنگل یک طرف دیگر.