جاهای دیدنی قزوین فقط در اماکن تاریخی و زیارتگاه خلاصه نمیشود، اینجا روستاهایی دارد که پشتسرشان افسانهها گفته میشود. روستای زرگر آبیک یکی از روستاهای عجیب ایران است که با دیدن اهالی آن فکر میکنید، بدون پاسپورت وارد اروپا شدهاید.
روستای زرگر قزوین مردمانی با چشمهای رنگی و قدوقامتی شبیه به اروپاییها دارد و از کوچک تا بزرگشان به زبان رومانیایی صحبت میکنند.
این روستا بهعنوان یکی از جاذبههای گردشگری قزوین در نزدیکی شهرستان آبیک قرار گرفته و فاصله زیادی با تهران ندارد؛ پس برای سفر یک روزه در آخر هفته، انتخابی عالی خواهد بود. با وجود افسانههایی که از این روستا شنیده میشود، در این مقاله از مجله گردشگری علیبابا پرده از اسرار برمیداریم.
بهترین زمان بازدید از روستای زرگر چه موقعی است؟
کدام جاذبههای گردشگری به روستای زرگر نزدیک است؟
روستای زرگر چه امکانات رفاهی و تفریحی دارد؟
در بازدید از روستای زرگر کجا اقامت کنیم؟
مشخصات روستای زرگر
روستایی در استان قزوین و نزدیکی شهرستان آبیک است که مردم آن اصالتی اروپایی دارند و حتی زبان اهالی روستا، فارسی هم نیست. آنها به یک زبان محلی غیر از فارسی و ترکی قزوینی مسلطاند که به آن «رومانو» میگویند.
افسانههای زیادی درباره اصالت مردم این روستا و اینکه چطور به نزدیکی پایتخت ایران رسیدهاند، وجود دارد. اهالی چهرههایی آریایی با قدوقامتی بلند مثل اروپاییها دارند. در میان چهرههای مردم زرگر رگههایی از نژاد ایرانی، نژاد اروپایی، گلادیاتوری و وایکینگی موج میزند.
مردمانی که در فاصلهای نزدیک به تهران زندگی میکنند؛ اما زبان آنها حتی فارسی و ترکی قزوینی نیست و ظاهرشان هم هیچ شباهتی به ایرانیها ندارد، روایتی عجیب است.
همین موضوع روستای زرگر رومانو را به یک معما تبدیل کرده. یکی از رازهایی که تا حالا برای آن جوابی پیدا نشده، چگونگی مقیم شدن افرادی در این منطقه مرکزی از ایران است که شباهت زیادی به ایرانیها ندارند.
مردم زرگر رومانو چشمانی آبی داشته و قد و هیکل آنها هم با معیارهای اروپایی مطابقت دارد. برای همین پژوهشهای مختلفی در مورد ادغام قوم ایرانی و اروپایی در این روستا انجام شده؛ اما هیچکدام از این پژوهشها نتیجهای نداشتهاند.
آخرین سرشماری که در روستا انجام شده، به سال ۱۳۸۵ برمیگردد که جمعیت آن را ۷۵۰ نفر شامل ۱۸۲ خانوار تعیین کردند. روستای ۱۴ کیلومتری زرگر، پشت خط راهآهنی قرار گرفته که ایستگاهی در نزدیکی روستا نداشته و بیوقفه از روی ریل میگذرد.
اینجا خانهها ساده، با دیوارهای بلند و درهایی آهنی ساخته شدهاند. در نزدیکی روستای زرگر قزوین میتوانید باغهایی بزرگ را ببینید که در بهار و تابستان سرسبز و پُرمیوه است و سایه آنها امنترین جای دنیا برای استراحت است.
روستای زرگر کجاست؟
روستای زرگر در استان قزوین، شهرستان آبیک، بخش بشارت قرار دارد. زرگر که یکی از روستاهای اطراف قزوین در جهت شمال غربی است، حدود ۲۲ کیلومتری غربی شهرستان آبیک قرار گرفته و ۱۱۵ کیلومتر با تهران فاصله دارد. این روستا در ۶۷ کیلومتری شمال شرقی کرج قرار گرفته و به همین دلیل میتواند یک جاذبه گردشگری جذاب برای ساکنان استانهای تهران و کرج باشد.
شهر قزوین هم با فاصلهای ۵۱ کیلومتری در شمال غربی روستای زرگر قرار گرفته و اهالی تاکستان هم با فاصلهای ۱۰۰ کیلومتری در غرب زرگر ساکن است. منطقه الموت بهعنوان یکی از مهمترین جاهای دیدنی استان قزوین در فاصله ۱۰۸ کیلومتری شمال روستای زرگر قزوین قرار دارد. اگر به کوهنوردی هم علاقه دارید و علمکوه قزوین برای شما جذاب است، باید بدانید که این کوه در ۲۶۰ کیلومتری شمال شرقی روستا قرار دارد.
لوکیشن روستای زرگر روی گوگلمپ
بهترین مسیر دسترسی به روستای زرگر
قزوین و کرج بهعنوان استانهایی که نزدیک به تهران است، معمولا بهترین انتخاب برای ساکنان پایتخت برای سفرهای یکروزه خواهند بود.
اگر از سمت تهران راهی سفر به زرگر قزوین میشوید، باید حدود ۱۱۵ کیلومتری را در آزادراه تهران-کرج و بعد از آن آزادراه کرج-قزوین رانندگی کنید تا به آبیک برسید.
بعد از اینکه از آبیک رد شدید، باید حدود ۱۵ کیلومتر دیگر را در آزادراه کرج-قزوین رانندگی کنید تا به مسیری فرعی برسید. اگر با ماشین خودتان سفر میکنید، در حاشیه راه فرعی یک دشت شقایق زیبا وجود دارد که باید ببینید.
حالا وارد جاده فرعی شوید و به مسیرتان ادامه دهید تا تابلوی آبیرنگ روستای زرگر را ببینید.
فاصله تهران تا روستای زرگر
فاصله تهران تا زرگر حدود ۱۰۷ کیلومتر است و حدود ۱ ساعت و ۲۸ دقیقه در راه هستید؛ البته این زمان بدون درنظرگرفتن ترافیک سنگین آزادراه تهران-کرج و کرج-قزوین در بعضی از ساعتهای روز است.
فاصله کرج تا روستای زرگر
فاصله کرج تا زرگر حدود ۷۰.۷ کیلومتر است و حدود ۱ ساعت و ۶ دقیقه در راه هستید. باز هم این زمان بدون درنظرگرفتن ترافیک سنگین بعضی از ساعتهای روز در مسیر آزادراه کرج-قزوین است.
فاصله قزوین تا روستای زرگر
فاصله قزوین تا زرگر حدود ۵۲.۹ کیلومتر است و حدود ۴۷ دقیقه در راه هستید.
بهترین زمان بازدید از روستای زرگر
بازدید از روستای زرگر سفری یکروزه است و زمان زیادی از شما نمیگیرد؛ البته اگر در شهرهای اطراف قزوین و آبیک ساکنید؛ ولی اگر از شهرهای دورتر آمدهاید که امکان اقامت هم فراهم است.
آبوهوای زرگر قزوین، کوهستانی است و در هر فصلی از سال زیبایی و طراوت خاص خودش را دارد. اینجا هر فصلی از سال از بهار گرفته تا زمستان گردشگر میبینید؛ اما خب آخر هفتهها از همیشه شلوغتر است؛ چون ساکنان قزوین و کرج و تهران برای تفریح یکروزه به روستا میآیند.
بهار زرگر شاید بهترین زمان برای بازدید از روستا باشد. درست زمانیکه شکوفههای گلهای وحشی در دشت همراه باد میرقصند و هوا مطبوع و دلنشین است.
فصل تابستان و پاییز و زمستان هم برای سفر خوب است؛ چون هرکدام زیباییهای خاص خودشان را دارد. در پاییز و بهخصوص زمستان ممکن است روستا کمی خلوتتر باشد؛ پس اگر از شلوغی فراری هستید، بهجای بهار، این فصلها را انتخاب کنید.
تاریخچه روستای زرگر
شما هم به این موضوع فکر میکنید که چطور قومی که به زبانی غیر از فارسی و ترکی قزوینی صحبت میکنند و ظاهرشان مثل اروپاییهاست به روستای زرگر رومانو رسیدهاند؟ پس اجازه دهید چند روایت برای شما بگوییم.
روایت اول
بعضی از مردم معتقدند که اجداد قوم زرگر رومانو در گذشتههای دور به ایران مهاجرت و در نهایت در این روستا ساکن شدهاند. این مردم کوچنشین، زرگر را بهعنوان محل اقامت خود انتخاب کردند؛ چون از نظر آنها آبوهوای خوش و خاک حاصلخیز این منطقه جایی عالی برای زندگی و سکونت بود.
هنوز مشخص نشده که قوم رومانو از چه سرزمینی به زرگر آمدهاند و چرا اصلا از محل سکونت اصلی خودشان تا این اندازه دور شدهاند؛ اما بعضی از روایتها میگویند که رومانوها مردمانی با سبک زندگی عشایری بودند که قرنها قبل و از مرزهای شمالی وارد ایران و در مناطق مختلفی پخش شدند.
بعد از مدتی کوچنشینی، آنها یکجانشینی را انتخاب کردند و درنهایت نوادگان آنها در روستای زرگر رومانو برای همیشه ساکن شدند.
روایت دوم
داستان دیگری از اقامت دائم قوم رومانو در زرگر قزوین وجود دارد. بعضی از افراد میگویند که رومانوییها اصالتا ایرانیاند و چون خیلی شجاع و دلیر بودند در زمان شاه عباس صفوی بهعنوان سرباز قزلباش انتخاب میشدند.
اما روایت دیگری میگوید که رومانوها مردمانی جنگجو بودند که هیچوقت زیرِ بارِ زور حکومتهای وقت نرفتند و با آنها سرِ سازگاری نداشتند.
برای همین، حاکمهای مختلف برای اینکه از خطر آنها در امان بمانند، این قوم را در دنیا پخش کردند؛ اما هنوز مشخص نشده که کدام حکومت تصمیم به پخشکردن قوم رومانو با هدف تضعیف آنها گرفته است.
روایت سوم
روایت سوم درباره پیرمردی از مردم روستای زرگر رومانو قزوین است که بهگفته خیلی از ریشسفیدها و قدیمیهای روستا، همه حسابوکتابهای خود را به زبان روسی انجام میداد. این روایت خودش معمایی به معماهای روستا اضافه کرده است.
جالب اینجاست که بعد از فوت پیرمرد داستان ما، دیگری هیچ خبری از استفاده از زبان روسی در نوشتههای این روستا پیدا نشد؛ بنابراین بهمرورزمان، زبان رومانو در بین اهالی رواج پیدا کرد.
همین روایتها باعث شده تا مردم روستا بگویند اصالت آنها غیر از روسیه به کشورهای دیگری مثل رومانی و یونان هم برمیگردد. اهالی روستا میگویند اجداد آنها از این کشورها به روستای زرگر قزوین مهاجرت کردهاند.
روایت چهارم
این روایت بر پایه زبان رومانویی اهالی روستا بنا شده است. زبانی که مردم روستا به آن صحبت میکنند، باعث شده تا فرضیه اصالت ایتالیایی آنها در بین مردم بومی قوت بگیرد.
اگر پای صحبت بومیهای منطقه بنشینید، آنها داستانی از سرگذشت سربازان رومی در چند هزار سال قبل را برای شما تعریف میکنند.
در این داستان، حدود ۴۰۰ نفر از سربازان رومی در زمان جنگ بین مردم ایران و روم بهدست حاکم وقت ایران اسیر شدند؛ اما پادشاه ایران بهدلیل اینکه این سربازها خیلی قوی و ورزیده بودند، آنها را میبخشد. درنهایت هم این سربازها به نزدیکی قزوین رفتند و در روستای زرگر رومانو ساکن میشوند.
روایت پنجم
در روایت پنجم آمده که بهاحتمالزیاد مردم زرگر، کولیهای اروپایی بودند که در گذشتههای دور از روستاهای اطراف تهران و قزوین سر درآوردهاند و برای همیشه در زرگر رومانو ماندنی شدند.
در کنار تمام این روایتها، بعضی از تاریخدانان ایرانی باور دارند که اجداد قوم روستای زرگر آبیک قزوین، ریشه اصیل ایرانی دارند؛ البته بیشتر اهالی روستا هم خودشان را مردمانی اصیل از سرزمین ایران میدانند.
مردم روستا با وجود تفاوت ظاهری زیاد با مردم ایران و زبانی که به آن صحبت میکنند (گویش رومانو)، خودشان این داستانها و روایتها را افسانه میدانند و به ریشههای اصیل ایرانی خود غبطه میخورند. حتی آنها به زبان لاتین میگویند که «من ایرانی هستم».
زبان مردم روستای زرگر
یکی از مواردی که باعث تقویت روایتهای بالا میشود، زبان مردم روستاست. اهالی زرگر به زبان «رومانو» یا «رومانلو» صحبت میکنند که به آن زبان زرگری هم میگویند. زبان زرگری در این روستا تقریبا با زبان ترکی و فارسی درهمآمیخته و زبانی جدید را ایجاد کرده است.
رومانو زبانی لاتین است که در گروه زبانهای هندوآریایی قرار میگیرد و مردم خیلی از کشورهای اروپایی به این زبان صحبت میکنند. زبان مردم روستا تنها زبانی است که ویژگیهای اصلی زبان هندوآریایی را حفظ کرده است.
زبان رومانو، زبانی رسمی و کامل است که قواعدی خاص دارد. این زبان گویش نیست که بگوییم در یک منطقه وجود دارد؛ بنابراین به نظر بعضی از زبانشناسان، ریشه زبان رومانیایی به زبان قوم روم باستان یا روملیا برمیگردد.
علت نامگذاری روستای زرگر رومانو
درباره انتخاب نام زرگر برای روستا هم داستانهایی وجود دارد. یکی از این داستانها میگوید، زمانی که میخواستند برای مردم روستا شناسنامه صادر کنند، زنان روستا به شغل ساخت زیورآلات مشغول بودند و برای همین نام روستا را «زرگر» گذاشتند.
در روایت دیگر آمده که حدود ۳۰۰ سال قبل، نادر شاه افشار، ۳ برادر طلاکار به اسمهای «احمد» و «زبدالملک» و «سیفالله» را از امپراطوری عثمانی به ایران آورد و روستا را برای چراگاه قشقایی به احمد سپرد. همین باعث شد تا اسم روستا را زرگر بگذارند.
مردم و ساکنان روستای زرگر
در آخرین سرشماری که انجام شده، جمعیت روستا حدود ۷۵۰ نفر (۱۸۲ خانوار) بود. برحسب قاعده باید تا حالا جمعیت بیشتر هم شده باشد.
روستای زرگر تنها روستایی در ایران است که اهالی آن هنوز به زبان اصیل خود پایبندند؛ حتی بچهها هم به زبان رومانیایی صحبت میکنند.
وقتی وارد روستا شوید، متوجه تفاوت ظاهر و چهره اهالی خواهید شد. از بچه ۱ساله گرفته تا پیرمرد ۷۰ساله، همه چشمانی رنگی و موهایی روشن دارند. تازه قد و هیکل آنها هم هیچ شباهتی به ایرانیها ندارد، انگار که وارد دنیای دیگری از مردم اروپایی شده باشید.
– شغل اهالی روستای زرگر
سبک زندگی مردم روستا شبیه به همه روستاهای دیگر در ایران است. مردم روستای زرگر رومانو قزوین در خانههای خود از مرغ و خروس نگه میدارند و شغل اصلی آنها بیشتر کشاورزی و دامداری و زنبورداری است. زنان روستا هم در بعضی از کارها به مردان کمک میکنند. زنان روستا کارشان بیشتر پختن نان، زدن ماست، کره، پنیر و دوغ است.
– فرهنگ و آداب و رسوم مردم زرگر
اهالی زرگر غیر از تفاوت زبانی و ظاهری، به مهارت در موسیقی هم شناخته میشوند. موسیقی بین مردم روستا اهمیت زیادی دارد و سبک موسیقی رایج هم با دیگر اقوام ایرانی متفاوت است.
– ساز و موسیقی و استقبال از مهمان
مردم روستا معمولا برای استقبال از مهمانهای خود سنتهای خاص دارند؛ چون مهمان برای اهالی زرگر حکم برکت را دارد، با سازهای محلی خودشان به اسم «چوگور» به استقبال آنها میروند. در حین نواختن ساز محلی، با دوغی که با یخ خنک شده و روی آن یک قاشقغذاخوری کره است، از مهمان پذیرایی میکنند. در زبان محلی زرگر، به این دوغ «آیرانه سی» میگویند.
– ازدواج روستاییها
سبک لباس و روش زندگی جوانترهای روستا خیلی با مردم شهرهای بزرگ تفاوت ندارد؛ اما بزرگترها و قدیمیهای روستا هنوز هم به عقاید و باورهای قدیمی پایبندند و حتی با وجود اینکه تعداد ازدواجها در بین روستاییها کمتر شده؛ اما هنوز جوانترها از زبان روستا و اصالت خودشان تمامقد دفاع میکنند.
یکی از دلایلی که جوانهای روستا کمتر به ازدواج بین مردم زرگر علاقه نشان میدهند، ترس از بیماریهای مادرزادی و ارثی است؛ اما اگر با غریبهها هم ازدواج کنند باز هم زبان و اصالت خودشان را حفظ خواهند کرد.
اهالی روستا به وفاداری در زندگی زناشویی زبانزدند تا این اندازه که اگر همسر خانمی فوت کند، آن خانم تا پایان عمرش دوباره ازدواج نمیکند.
درباره مردها هم باید گفت که ازدواج مجدد مردهای متاهل ناپسند بوده و آنها تعصب زیادی به خانواده خود دارند. همین موضوع باعث شده تا آمار طلاق روستای زرگر قزوین بهشدت پایین باشد.
– جایگاه زن در روستا
زن در روستای زرگر جایگاه ویژهای دارد. اهالی برای دخترها و زنان روستا احترام زیادی قائلاند و زن در فرهنگ زرگر مانند ملکه خانه است.
– اعتماد و چشم پاک
یکی از ویژگیهای اصلی خانههای روستا، نداشتن دیوار و حصار است. حیاط بین خانهها مشترک است و هیچ خانهای حصار یا دیواری در محوطه خود ندارد. مردم روستا کشیدن حصار و دیوار دور خانهها را نشانهای از بیاحترامی و بیاعتمادی میدانند.
– مراسم عروسی در روستا
جشن عروسی در زرگر خیلی به عروسیهای تهران شبیه است؛ اما یکی از ویژگیهای اصلی عروسیهای روستای زرگر، دعوت از فردی به اسم «عمو کتاب» یا «عاشق کتاب» است که با ضربههایی که بر بدنه ساز چوگور میزند، داستانهایی عاشقانه و سرگرمکننده برای مهمانها میگوید.
عمو کتاب در واقع آوازهخوان روستاست و داستانهایی که در عروسیها میگوید همه عاشقانه است. شغل اصلی عمو کتاب، آوازهخوانی و زدن ساز در مراسمهای مختلف است.
وقتی عمو کتاب در مراسم عروسی شروع به زدن ساز و آوازهخوانی میکند، همه مهمانها روی زمین مینشینند و به داستانهایی مثل «کَرَم و اصلی» و «قریب و شاهصنم» گوش میدهند.
– غذاهای محلی و خوراکیهای معروف روستای زرگر
روستای زرگر رومانو هم مثل روستاهای دیگر ایران، یک سری غذاهای محلی دارد که باتوجهبه ذائقه مردم و داشتههای کشاورزی منطقه تهیه میشود. یکی از غذاهای محلی و محبوب زرگر، دمپختک است که با برنج، سیبزمینی، رشته و پیاز آماده میشود. از دیگر غذاهای محلی زرگر میتوانم به آش بلغور یا یارمه و آش رشته اشاره کنم. وقتی هم که فصل بهار از راه برسد، با سبزیهای تازه یا قلهتره غازی آقی و نخود و عدس و… غذاهای متنوع درست میکنند.
دیدنیهای روستای زرگر
زرگر منظرهای دیدنی از کوههای پُر از درخت و آن دورترها کوههای پُر از برف دارد. پوشش گیاهی متراکم باعث شده تا در فصل بهار و تابستان، زرگر را سبزتر از همیشه ببینید. درختهایی که با ورود پُرشکوه پاییز، زرد و نارنجی و قرمز میشوند و کوهها و تپهها را رنگی میکند.
بخشی از خانهها روی تپه ساخته شدهاند و از دور که نگاه میکنید، باز یاد ماسوله میافتید. در همان نزدیکیها گندمزارهایی هست که در فصل درو، مثل خورشید میدرخشد و در تضاد بین رنگ سبز علفزار و درختها خودنمایی میکند.
آبو
منبع: علی بابا