عاشقی که برای پیدا کردن ستارهاش به دل کویر چادر میزند و مدام چشمش را از ناز کشیدنهای ستارههایش برمیدارد و منتظر رنگ آبینفتی شب میشود تا نورچشمانش از بین ستارههای زرد و آبی سر درآورد و یک سوسویی بکند و برود، از ستارههای روی زمین غافل است. اما خیلیها هستند که با دل صحراییشان قید دلبری همه ستارههای آسمان را میزنند و ستاره شفقشان را از بین همین شنهای ریز کف کویر لوت پیدا میکنند که با نور خورشید عشوهگری میکردند و گاهی با بادصبا رقص.
کویر مثل کوه و جنگل و دریا نیست که درجا سرذوقتان بیاورد. مجله گردشگری علیبابا از کویر اهلِ دل روزگار میگوید که رفتنت با خودت خواهد بود و آمدنت با کویر که ریشه خودت هیچ، ریشه خیلی از جکوجانوران و تمدنهای باستانی را خشکانده. اما اگر نازش را بکشید، مرواریدهایش را نشانتان میدهد و دلتان نمیآید برگردید. اما ما که حساب ریزبهریز دانههای شن و کلوتهای لوت را به دیگر جاها ترجیح میدهیم، هم اشک پُرنمکش را در آوردهایم، هم شورش را.
کویر لوت ۱۰ درصد ایران را گرفته که از این مقدار، ۷۰ درصدش در استان کرمان و ۳۰ درصدش در استان خراسان جنوبی و استان سیستان و بلوچستان است.
تفریحات کویر لوت چیست؟
بهترین زمان سفر به کویر لوت کدام فصل است؟
دمای کویر لوت چقدر است؟
شاید به بیابان امیدی باشد، اما به کویر نه
انگار که دانای کُل باشم، خیال میکردم فرق بین کویر و دشت و بیابان که هیچ، فرق بین کویرهای ایران و کویرهای جهان را هم میدانم که اشتباه میکردم. بیابان مانند کف دست خشک و بیآبوعلف است. یعنی اگر کف دستت مو در بیاورد، در قلب کویر هم گیاه رشد میکند که نمیکند. اصلا بارانی در آنجا نمیبارد.
کویر ولت پوشش گیاهی کمی هم دارد. حداقل میشود به پوشش گیاهی بیابان یک سروسامانی داد. کویر لوت که اصلا نَم پس نمیدهد. شورهزار است دیگر! نمکش آنقدر زیاد است که نه اجازه میدهد گیاهی در آنجا رشد کند و نه موجودی زنده بماند. از نظر پوشش جانوری باید بگویم آن روباهشنی و حشراتی هم که زنده ماندهاند از خوبهای روزگارند. شاید هم راهشان را گم کردهاند!
اصلا «لوت» یعنی چه؟
جکوجانوران کویر لوت آنقدر نمکگیر لوتیگری دشت لوت شدهاند که چیزی نمیگویند، اما نمکهای دشت لوت انگار که نمک روی زخم ایران پاشیده و زخم قدیمیاش را باز کردند باشند، ما را میبرند به هزاران سال قبل که دیگر باید شنید قصهشان را. دانشمندان و زمینشناسان زبان این نمکها را خوب میدانند.
بعضی از زمینشناسان معتقدند زمانی که واقعا هیچکس نبوده، دریایی به نام «تیس» در گوشهوکنار دشت لوت میخروشیده و میرفته یک تمدن باستانی را سیراب کند که آثارشان را پیدا شده است. خورشید که با دریایی به این بزرگی سر دشمنی داشت، تا میتوانست چلاندش تا فقط نمکش را برایمان بگذارد.
البته راست و دروغش را میخواستم از همان باستانشناسان و زمینشناسان کویر لوت بپرسم، اما دیدم که دیگر حوصلهاش را ندارم. اصلا شاید تمدن باستانی نه، تمدن گمشده یا بهشتی در آنجا بوده که در زیر خروارها خاک و نمک دفن شدهاند. اشکالش چیست. تمدن زیر آبی به نام آتلانتیس باشد آنوقت تمدن زیر خاک نباشد. همین که آب دریای «تیس» خشک شد، نمکش شور همه چیز را در آورد و نابود کرد این و آن را. واژه «لوت» که از «رُت» میآید به معنای بیآبوعلف و خالی از هر بود و نبودی را به خودش گرفت.
اصطلاح لاتولوت ؟
این اصطلاح لاتولوت هم از آن چیزهای غریبی است که شاید به اینجا متعلق باشد. لوتش که از برهنه بودن میآید و لاتش هم از تهیدست و بیچیز بودن که اگر به کسی میگفتند لاتولوت، یعنی درست عین کویر هیچ چیز ندارد. البته کویر لوت یک چیزیهای هم دارد.
سینهکِش آفتاب کویر لوت
ماهواره «اکوآی» ناسا از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۹ میلادی انگار که دنبال چیزی بگردد، هی چپ و راست زمین را وارسی میکرد که دید دمای منطقه مرکز کویر لوت ایران در سال ۲۰۰۵ از ۷/۷۰ تا ۸/۸۰ درجه سانتیگراد بالا و پایین میشود و بیابانهای عربستان و مصر و لیبی هم هرچه سعیشان را میکنند که رکورد دست خودشان بماند نمیشود.
دیگر ناسا طاقت نیاورد و کم بود داد بزند و گرمترین جای جهان را کویر لوت اعلام کند که کرد. تا جایی که من میدانم در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ هم جایگاهش را حفظ کرده بود. جالبیش اینجاست که بیابانهای دنیا با آن همه ریگ، شن و ماسه که از زیر پایتان درمیروند و غلت میخورید، بهقدری پَس گردنتان را داغ میکنند که حساب کار به دستتان میآید و میفهمید که اینجا حلوا خیرات نمیکنند.
بماند که شرایط آبوهوا و وضعیت کویر از بیابان بهتر نیست که بدتر است. ببینید دیگر کویر لوت چه جایی است که زده روی دست بیابان. حالا دو سه قطره باران در بیابان میبارد، اما همین دو سه قطره هم در کویر نیست. حالا اگر میتوانید در کویر یا شورهزار یا نمکزار گیاه بکارید. مگر در میآید. البته فقط بخشی از دشت لوت، کویر است. مابقیاش با ماسهزار و نمکزار و ریگزار پوشیده شده.
کویر لوت دقیقا در کدام استان است؟
لوت حدودا که نه، دقیقا در گوشهکنار سه استان بزرگ قرار گرفته، یعنی ۱۸۴هزار متر از شمال به خراسان جنوبی، از مرکز به کرمان و از جنوب به سیستان و بلوچستان را شخم زده رفته. منتها با این همه عظمت باز هم در رده بیست و پنجمین کویر دنیا قرار میگیرد که یک گسل نمیدانم به چه بزرگی «نایبند» از غربش و یک گسل «نهبندان» از شرقش را دریده است.
عجایب کویر لوت
اگر فکر کنید کویر جای دیدنی ندارد و هرچه خوش و عیش و نوش در شمال و جنوب ایران است، به احتمال زیاد از کلوت شهداد، تنگه رتیل، رود کال شور، گندم بریان و نبکا هیچ و هیچ نمیدانید و ندیدهاید.
منطقه کلوت ها
بزرگترین شهر کلوخی جهان را از همین منطقه کلوتها ببینید که موجهای آب و باد این استوانههای بزرگ را تراشیدهاند. آبی که شهرها را خراب و ویران میکند، دستی بر هنر دارد و پیکر میتراشد دیدنی. اصلا بیابان لوت را علاوه بر نمکش به همین کلوتها میشناسند که در لوت تا دلتان بخواهد پیدا میشود.
بلندترین هرمهای ماسهای جهان
زحمت نکشید. بلندترین هرمهای ماسهای جهان در کویر لوت پیدا میشود که ارتفاع بسیارشان به بیش از ۴۸۰ متر میرسد.
مخروطهای آتشفشانی کویر لوت
تا دلتان بخواهند میتوانید در حین کویرگردی مخروطهای آتشفشانی ببینید. اما باید از بین بیش از ۴۰ مخروط بگردید تا از آن جذابترینش عکسبرداری کنید.
شمالی و مرکزی و جنوبی کردن کویر لوت
ببنید کویر لوت چقدر درندشت است که شمالی و جنوبی و مرکزیاش کردند. خیلیها تصورشان از کویر لوت سراسر شن و ماسه است. باید بگویم کویر لوت از مناطق پست و کمارتفاع است که به سه بخش لوت شمالی، لوت مرکزی و لوت جنوبی تقسیم میشود.
لوت شمالی
بخش شمالیاش که در گوشهکنار خراسان جنوبی است و اصلا به (لوت بیرجند) یا (لوت خراسان) معروف است. ارتفاع بخش شمالی به ۱۰۰۰ متر میرسد و آنقدر بلند است که اگر کلاهی چیزی به سرتان باشد با دیدن ارتفاع بلند تپههایش از سرتان میافتد و هرچه به جنوب لوت شمالی میرود ارتفاع شنهایش کمتر و کمتر میشود.
تنها چیزی که در لوت شمالی هست ریگ و شن است. البته فقط همینها هم نیست، بلکه شیارهایی روی شنها جنوبیاش هستند که خیال میکنید مانند موجهای دریا هی تلوتلو میخورند و کم مانده به سر و صورتمان بزنند. این بریدگیها شما را صاف میرسانند به رود شور بیرجند و کوه و تپههای رسوبی و آتشفشانی دشت لوت.
لوت مرکزی
مرکزش هم زیباست. این را از روی تعارف یا ملالت نمیگویم. بروید عکسهایش را ببینید که با جذابیت زیادش بیشتر تصاویری که از لوت وجود دارد از آنجاست. لوت مرکزی که به (چاله لوت) هم معروف است، تپههای ماسهای و تودههای بزرگ ماسهای و کویرهای نمکی و گچی به نام کویر (ملک محمد) و کویر (ریگ یلان) را نشان میدهد.
لوت جنوبی یا لوت زنگی احمد
شمال و مرکزش که هیچ، آن جنوب کویر لوت با کلوتها و شهدادهایش است که مسحورتان میکند. لوت (زتگی احمد) در کرمان و شمال استان سیستان و بلوچستان با آن پوشش گیاهی کموبیشش میتوان حدس زد که زمانی تمدنهای باستانی در آن زندگی میگذراندند. هرچه جذابیت و عیش و نوش در کویر میخواهید، کلوتها، تپههای ماسهای، (دشت سر) و خیلی چیزهای دیگر را در همینجا پیدا میکنید.
دیدنیهای کویر لوت
دشت لوت کم جای دیدنی ندارد تا همه کسانی که میخواهند کویرگردی کنند، دست خالی از آنجا برنگردند. کلوتهای لوت یکی از آنهاست. یا رود شور یا تپههای ماسهای یا دشت سر.
دشت سر
«دشت سر» یا «سنگفرش بیابان» در کویر لوت نه گیاهی میخواهد و نه گلی. همین که باد و گرمای هوا بیایند و سنگفرش بزرگی روی آن ایجاد کند برایش کافی است. اینجا یکی از بخشهای جذاب کویر لوت است که از غرب به کلوتها، از شمال به کلوت شهداد میرسد، از شرق به ریگلان و از جنوب به هامون شور و لوت جنوبی.
کلوت های کویر لوت
محلیها به خندقهای عمیق و هرمهای ماسهای جنوب کویر لوت «کلوت» میگویند که با فرسایش خاکش با رود شور و بادهای سریع سیستان و بلوچستان به وجود میآیند. کلوت از شگفتیها کویر لوت است که از فاصله دور فکر میکنید مانند خرابهها و شهرهای باستانی هزاران ساله است، اما کار طبیعت است.
کلمه بلوچی «کلولوت» یا همان «شهر لوت» خودمان دست باد و آب را باز گذاشته تا هرکاری که دلشان میخواهد بکنند. اصلا این کار شاید ۲۰ هزار سال طول بکشد تا کلوتها به همین ابعاد شکل بگیرند. چه محکم. انگار آب و باد خوب افتادهاند به جان خاک لوت.
رود شور
حتی رودش هم شور است چه برسد به خاکش. نه اینکه فکر کنید همه جای کویر لوت بیآبوعلف باشد، نه. رود دارد چه رود عریض و طویلی. آن هم در بخش شمالی کویر لوت که از ارتفاعات بلند خراسان جنوبی میآید و حتی کوههای شهداد را هم رد میکند. منتها شوریاش از آب دریا و حتی خود نمکهای کویر هم شورتر است.
حالا که فکر نکنید که رود شور از همان ابتدا شور بوده. کویر لوت است دیگر. هرکس و هر چیزی که واردش میشود را میخواهد نمکگیر کند. رودش هم از همان چیزهایی است که شورش را در آورده و همین که از خراسان جنوبی به شمالش میرسد، شور میشود و دیگر کاری نمیشود کرد.
نبکا
گلدانهای عظیمالجثه طبیعی یا همان «نبکا» در بیابان لوت از آن عجایب است. انگار کویر از غم نداشتن همدم، به کمک باد و آب خواسته گلدانی برای خودش بسازد تا گیاهی در آن رشد کند. البته این گلدانهای طبیعی در جایی از دشت لوت است که گیاه بتواند سربلند کند که درخت گز، شوری و گرمای کویر را به جان خریده تا حداقل یک گلی هم که شده در کویر باشد.
باران که هیچ، گیاه مجبور است آب زیر خاک را به نوش بکشد. اصلا همین میشود که خاک اطراف گیاه خیس و مرطوب میماند و باد نمیتواند به اینطرف و آنطرف ببردش. زمان است که میگذرد تا خاک مانند یک گلدان دورتادور گیاه را بگیرد.
رود کالشور
دیگر انتظار این را نداشتم که یک قطره آب در بیابان لوت ببینم، چه برسد به رود. رودخانههای فصلی دشت لوت در زمستان و شروع بهار جاری و بعد از مدتی خشک میشوند. رود کالشور از همان رودخانههاست که آبش اسیدی و خطرناک است.
تپه های ماسه ای دشت لوت
بادی که ماسههای کویر لوت را از اینور به آنور میبرد، باید فکر اینجا را هم میکرد که کجا رهایشان کند. همین میشود که در این قسمت از کویر رهایشان کرده تا تپههای ماسهای در لوت مرکزی گاهی به ۵۰۰ متر برسند.
گندم بریان
پرنده و چرنده و گیاه که جای خود دارند، میگویند هیچ باکتری هم در گندم بریان زندگی نمیکند. ۴۵۰ کیلومتر مربع از کویر را گرفته که فقط گرمترین نقطه دشت لوت باشد. دمایش هم که در روزهای گرم و نفسگیر تابستان به ۷۰ درجه سانتیگراد میرسد. گندم بریان از آن جاهایی است که رفتن به آنجا کار هیچکس نیست. نروید که نروید.
تنگه رتیل
تنگه (رتیل) از تنگههای غول کویر لوت است که رودخانههای دائمی و فصلی مثل رود کالشور از آن عبور میکنند. حالا چرا تنگه رتیل؟ چون تا دلتان بخواهد جانوارنی هستند که در اینجا میلولند. رتیل شتری و رتیل خورشیدی اگر بزند، واقعا به فنا میروید.
اصلا در کویر لوت گیاه هم رشد میکند؟
حرف گل و گیاه را نزنید که مگر نمک و آفتاب و یک قطره نباریدن باران امان میدهد گیاه یا بوتهای رشد کند. حیوانات و حشرات بسیاری کمی هم که میبینید در دشت لوت برای خودشان پرسه میزنند، اینها از وفاداران و خودیهای کویر هستند و دلشان نمیآید لوت را یکهوتنها رها کنند. حالا حرف از پوشش گیاهی نمیزنم، چون کویری که به نمکش معروف است نمیتواند گیاهی در آن رشد کند.
اما یک خُرده که بیاییم به (ریگ یلان) گیاهانی میبینم که فقط در ماسه رشد میکنند و باورتان نمیشود. یکیش میشود گیاه تاغ و سکنبیل. همین که برویم جلوتر و به (شهداد) برسیم، از همان درختان و درختچههایی میبینیم که دلمان برایشان تنگ شده است.
تمدنی زیر خروارها خاک
بینالنهرین مهد تمدنهای باستانی سومری، آرامی و غیره است که اگر به اینطرف و به کویر لوت بیاییم، خیلی خوب یکی از آن تمدنهایی که زیر شنهای کویر لوت دفن شدهاند را ببینیم؛ تمدن «خبیص» شهداد. این تمدن باستانی چیز زیادی به جای نگذاشته یا حداقل نتوانستیم چیز زیادی پیدا کنیم.
اما چیز دندانگیری که از «چاله تکاب» دستمان را گرفته، ظروف سفالی و خِرتوپرتهای بوده که نشان میدهد این منطقه از ایران روزی روزگاری هیاهوی درش بوده، اما حالا همهشان به باد رفتهاند. اقوام «آراتا» در شهر باستانی شهداد زندگی میکردند که ارزشمندترین آثارشان همان پرچم فلزی «دفرش شهداد» است.
در کویر لوت چیزی کشف شده است؟
خود کویر که نه، اما آن مجاورش در تپه شهداد، شهر باستانی ۴ تا ۵ هزار سالهای بوده که تعجب آنطرفیها به کنار، تعجب مرا هم درآورده است. شهداد در آن زمان برای خودش بروبیایی داشته و در عصر برنز از شهرهای بزرگ ایران به شمار میرفته، منتها روزگار دلش با شهداد صاف نبود. برگردیم به چیزهایی که در شهداد پیدا شده و ببینیم چه چیزهاییاند.