وسوسه های سفر به جزیره هرمز کم نیست. طبیعت بکر و دریا و مردم و خاک عجیب و غریبش یک طرف و تجربه لحظه های ناب و سکوت بیکرانش طرف دیگر.
وقتی با اتوبوس دریایی از بندر عباس به سمت جزیره هرمز برویم. اولین چیزی که توجه ما را به خود جلب میکند آن همه سنگ و ساحل و کوه و تپه رنگی است.
این را شنیده بودم که به گفته مارکوپولو این جزیره برای قرن ها از ده بندر مهم و پررونق دنیا بوده است. اما حالا که اینجا روی اسکله ساده اش پیاده شدم رنگ و بویی از آن شکوه باستانی نمی دیدیم. نه خبری از آن لنج های شاهانه صندلش بود نه رونقی در بندر نیمه متروکش.
قبل از سفر همه کسانی که تجربه سفر به هرمز را داشتند به ما گفته بودند که اینجا نباید توقع هتل و مسافرخانه داشته باشیم.
ما هم قصدی جز این نداشتیم که یک شب در یک خانه محلی و شبی دیگر را در یکی از ساحل های بینظیر جزیره زیر آسمان پرستاره بخوابیم.
هرمز؛ سنگ و کوهی به رنگ سرخ
هرمز یک جزیره کوچک است، تقریبا از هر جای آن که گردن بکشی دریا را میبینی و جمعیت جزیره هرمز بسیار کم و متراکم است.
این جزیره به معنی واقعی کلمه بهشت گردشگران کمپر و همچنین بهشت زمین شناسان است. از همین روست که برای اقامت در جزیره هرمز هیچ گاه دچار مشکل نخواهید شد.
ساحلهای عریض و سنگی دور تا دور هرمز را فرا گرفته اند. کوه های رنگی هرمز برای من یادآور دکان های ادویه فروشی بازار استانبول بود، انگار هر کوه و هر تپه تلی مخروطی از ادویه رنگی بود.
با یک گشت کوچک در جزیره متوجه میشویم که برخلاف سایر جزایر ایرانی خلیج فارس مثل قشم و کیش، این جزیره ابعادی انسانی تر دارد.
خط ساحلی زیبای آن را می شود در یک مسیر دایره ای با دوچرخه یا پیاده و یا با تاکسی های موتوری طی دو تا پنج ساعت گشت زد.
در طول این گشت هرچه از جنوب به سمت مرکز و شمال می رفتیم رنگ سنگ ها متنوع تر و بافت آنها آتشفشانی تر می شد.
گشت جزیره هرمز
بخش مهمی از زیبایی نامعمول هرمز به خاطر بستر سنگی و آهکی آن است. مردم بومی نمک مورد نیاز خود را در فصل های زمستان و بهار از همین پهنه تامین می کنند و دو غار نمکی که در جنوب و جنوب غرب جزیره در کنار پهنه های سنگ نمکی در دل کوه قرار دارند هم بسیار جالب اند.
خزیدن در آن غارهای باستانی، با سقف کوتاه و دیوارهای سنگی، شنیدن صدای چشمه های آب که هزاران سال بود از دل این جزیره می جوشیدند، باعث میشد احساس نزدیکی زیادی با طبیعت را تجربه کنیم.
الهه نمکی
وقتی با زحمت از غار سنگی بیرون آمدیم، با الهه نمکی روبرو شدیم. این مجسمه که طی سال ها با فرسایش خاک و سنگ و نمک و وزش باد ساخته شده، هم از روی دریا و هم از داخل جزیره دیده میشود و در اصل کوهی آهکی با ترکیب یک ایزد بانوست.
در ادامه گشت، به دره رنگین کمان رسیدیم،. محوطهای وسیع در بین کوه ها و تپه ها که به دلیل تنوع رنگ خاک آن به این اسم شناخته میشود.
ما این شانس را داشتیم که از این دره در یک روز بارانی دیدن کنیم. باران رنگ ها را شفاف تر و زنده تر کرده بود و حالا هزاران ترکیب از رنگ های طلایی، نقرهای، سرخ، سبز، آبی و سفید را به چشم مان میدیدیم.
در همین دره بود که زیباترین جانداری که در خشکی و روی جزیره می شد مشاهده کرد را دیدیم، جبیر یا آهوی بومی جنوب ایران که تصویر آن را حتما روی لوگوی هواپیمایی قطری دیده اید.
جبیر از آهو ظریف تر و در عین حال با انسان صمیمی تر بوده و محل زندگی اش در دشت کوچک مرکز جزیره و در مجاورت دره رنگین کمان است.
دره مجسمه ها
آخرهای گشت مان، درست زمانی که باران در حال بند آمدن بود، به دره مجسمه ها رسیدیم. برای من این بخش از جزیره هرمز عجیب ترین و درخشان ترین بخش سفرم بود.
دره مجسمه ها اساسا دره نبود. بر بلندای یک صخره که به نظر آتشفشانی میآمد، انواع و اقسام تندیس ها و سردیس ها که با مشارکت باد و باران و فرسایش ایجاد شده بودند، جلوی چشم مان قرار گرفتند. سگ، گربه،گوسفند، عقاب و صدها فیگور غریبتر.
بعد از دره مجسمه ها به ساحل گلک رفتیم. گلک در اصل، خاک سرخ جزیره هرمز است که از کوهی به همین نام در ساحل گلک در جنوب جزیره استخراج می شود.
این تنها خاک دنیاست که در آشپزی مورد استفاده قرار می گیرد. بومیان هرمز از این خاک سس و ترشی و مربا درست می کنند و به عنوان ادویه نیز به ماهی میزنند.
انبار گلک
در کنار این مصارف بیضرر بومی بخش بزرگی از این خاک برای استفاده در صنایع کاشی سازی، رنگ سازی و لوازم آرایشی از جزیره خارج میشود.
در تمام طول اقامت مان در جزیره کمتر هرمزی را دیدیم که با حسرت و اندوه از این موضوع یاد نکند. گلک، خاک جزیره، روزانه با کشتی از آن خارج و فروخته میشود.
از همه بدتر اینکه به مردمی که به کشتی ها با نگاه کلافه و بی قرار مشایعین عزا نگاه میکنند هرگز توضیحی داده نمیشود.
برای من به عنوان یک گردشگر و طبیعت گرد این طور به نظر می رسید که خارج کردن گلک از هرمز سوای اینکه صدمات غیرقابل بازگشتی به محیط زیست بی نظیر این جزیره میزند، مردم جزیره را هم از نظر روانی آزرده میکند.
این دقیقا شبیه همان احساسی بود که مردم اصفهان در زمان خشک شدن زاینده رود تجربه میکنند.
در پایان چنین روز فشرده ای بهترین کار این بود که برای استراحت به خانه یکی از اهالی مهربان جزیره برویم و شب را در یک خانه بومی بگذرانیم.
سواحل هرمز؛ زیبایی به توان بی نهایت
اگر روز گذشته دیدن طبیعت زیبا و کم نظیر هرمز روی خشکی جزیره نفس مان را بند آورده بود، روز دوم با یک پیک نیک ساحلی به یاد ماندنی خاطرهانگیز شد.
طبق تصمیمی که از قبل داشتیم کوله بارمان را جمع کردیم که با قایق به سمت ساحلی که میخواستیم در آن اطراق کنیم برویم و همان جا بمانیم.
ساحلهای هرمز بهترین نقاط برای برپایی کمپ های ساحلی هستند و به هیچ کدام از ساحل های دیدنی و طبیعی دنیا بدهی ندارند. ساحل های زیبای مفنق، چند درخت، تک درخت و گلک از بقیه معروف ترند.
در آن صبح آفتابی سوار قایق شدیم و با دور زدن جزیره، تمام زیبایی های طبیعی که روز پیش از داخل خشکی دیده بودیم را این بار از روی آب های شیشه مانند خلیج فارس و با فاصله تماشا کردیم.
در فاصلهای که برای رسیدن به ساحل مفنق روی آب بودیم لاک پشت های جوانی را دیدیم که برای تخم گذاری به سمت ساحل در حال شنا بودند.
نمای خلیج فارس از دره مجسمه ها
در مفنق از قایق پیاده شدیم و بعد از آماده کردن چادرها، به کنار آب رفتیم. دریا آبی و آرام و ساحل شنی سنگی و دیدنی بود. اما از لحظهای که از قایق پیاده شدیم، با صحنهای مواجه شدم که واقعا باور آن برایم سخت بود.
چطور ممکن است گردشگری با تمایلات طبیعت گردی خودش را به ساحلی چنین بکر، چنین زیبا و دست نیافتنی برساند و موقع برگشت زباله ها را فراموش کند؟
مردم جنوب کشور معتقدند آنچه تا به حال اتفاق نیفتاده می تواند هرگز اتفاق نیفتد اما آنچه یک بار تجربه شود تکرار خواهد شد.
اگر تا به حال به هرمز نرفتهاید این امکان وجود دارد که هرگز به آن سفر نکنید، اما اگر یک بار به این جزیره پا گذاشتید بار آخرتان نخواهد بود، حتی اگر در واقعیت به آن برنگردید مدام به یاد آن خواهید افتاد.